معماری مدرن روزدنیا...؟
هر موقعیت جدید، مستلزم یک معماری جدید است. ژان نوول
قالب وبلاگ
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان معماری مدرن روزدنیا و آدرس memarie-modern.lxb.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





 

مسجد جامع ورامين :

مسجد جامع ورامين از زيباترين وکامل‌ترين مساجد چهار ايوانه کشور است که هر ساله پذيراي هزاران گردشگر داخلي وخارجي است.

اين مسجد يکي از شاهکارهاي هنرمعماري اسلامي است که بناي آن در قرن هشتم هجري توسط معمار علي قزويني در زمانسلطان محمد خدابنده آغاز و در زمان سلطان ابوسعيد به پايان رسيد.

هنر کاشيکاري، گچ بري، آجرکاري وخوشنويسي خطوط بناي اين مسجد چنان با هم ترکيب شده‌اند، که در کمتر بناي تاريخيايران به چشم مي‌خورد.

به‌کارگيري آجر براي نوشتن آيات قرآنيوآجرچيني درپيشاني ايوان جنوبي مسجد به طرز شگفت آوري نام مبارک "حضرت علي (ع)" رابه نمايش مي‌گذارد.

راز و رمز شيعه را در جاي جاي اين مسجدتاريخي مي‌توان مشاهده کرد.

گنبد مسجدجامع ورامين از ساير بخش‌هايبنا ارتفاع بيشتري دارد و سردر ورودي و سر در شبستان هر دو کوتاه ساخته‌شده تا گنبدبه‌خوبي نمايان باشد.

محراب اين مسجد که حدود شش مترارتفاعدارد ازپايين تاارتفاع سه متري عاري از هرگونه تزئين است.

به‌اعتقاد برخي محققان، اين محرابازابتدا به‌همين صورت بوده و بنا به دلايلي ساخت آن نيمه‌کاره مانده است اما عدهديگري از محققان معتقدند: دست حوادث و گذشت روزگار گچ بري‌ها و تزئينات پايين محرابرا از بين برده است.

مسجد جامع ورامين در سال ۱۳۱۰هجري - خورشيدي در شمار فهرست آثار ملي کشور به ثبت رسيده است.

مي‌شود گفت مسجد جامع، خلاصه معماري اسلامي است. مسجدهاي جامع در تمام دوران طلاييتمدن اسلامي، نشانه‌اي از عظمت و آباداني يک شهر بوده‌اند.

بهترين معماران و هنرمندان براي ساختن آن‌ها جمع مي‌شده‌اند و سنگ تماممي‌گذاشته‌اند. از طرفي مراكز  مهم شهر مثل بازار و ساختمان‌هاي حکومتي در اطرافِمسجد جامعِ هر شهر تشكيل مي‌شد و نبض شهر در اطراف آن تندتر مي‌زد

معماري:

1- تهرنگ اين مسجد، ميانسراي چهارايواني است.

2- كل ساختمان اين مسجد، تناسب 2 بر 3 دارد.

3- ايوانهاي مستطيلي اين مسجد، گاهي از عرض و گاهي از طول به حياط باز مي‌شوند.

4- اين مسجد از نمونه‌‌هاي خاصي است كه بيشتر از هر ساختمان ديگري، در آن تاغ چهاربخش وجود دارد.

5- اين مسجد آشكارا فرم مستطيل دارد.

6- در مقطع آن، اصل فراز و فرود به خوبي ديده مي‌شود.

7- ورودي اين مسجد، از بدنه‌اش بيرون زده است (مثل ورودي كاروانسراها).

8- در اين ساختمان اصل شفافيت وجود دارد، به اين مفهوم كه ورودي، بيرون و درون را از هم تفكيك نمي‌كند.

9- هر چهار ايوان اين مسجد، رو به حياط باز مي‌شوند.

10-   اين مسجد يكي از زيباترين نمونه‌هاي ايوان را داراست.

سازه:

1- نيارش اين ساختمان دقيق است و آمودهاي پايداري دارد.

2- گنبد دو پوسته داشته كه «خود» آن ريخته و آهيانه مانده است.

3- گنبد آهيانه، از نوع ناري است.

4- پوشش شبستان اين مسجد، تاغ‌هاي آهنگ و چهاربخش است.

5- اجراي ترمبة پتكانة بسيار زيبا در ايوان جلوي گنبدخانه. (از زيباترين پتكانه‌هاي آجري)

6- چفد چمانه در اين مسجد، بسيار بكار رفته است.

7- از نظر اجرا، چفد در شكرگاه گنبد، كلفت اجرا شده تا به بيرون فشار وارد سازد و در ايوارگاه آن را به دو سوم رسانده‌اند.

آرايه:

1- تلفيق متعادل آجر و كاشي (مانند سلطانيه و جامع يزد).

2- گچبري برهشته در محراب

3- كتيبه‌هاي آجري.

 

شرح معماري

مسجد جامعِ ورامين يكي از مساجد جامع شاخص ايران است. پس از چندين قرن، هنوزمي‌شود اوج هنر معماري ايلخاني را در اين مسجد ديد. وقتي پا به آن مي‌گذاري، کافياست چشمت را باز کني و با سکوت سنگين آن‌جا کنار بيايي تا از لابه‌لاي خرابي‌ها،سير و سلوکي را آغاز کني. ديدن کاشي‌کاري‌ها  و عبور از  ورودي‌ها، ايوان‌ها، حياطو... تجربه‌اي برايت به جا مي‌گذارند که شايد چند سال بعد، تکرار نشدني باشد.  

 شهر ورامين مركز شهرستان ورامين در چهل كيلومتري تهران است. ورامين هميشه مركزكشاورزي بوده و بر خلاف خيلي از شهرهاي ايران، هنگام حملة مغول آبادتر شد. آن زمانخيلي از مردم ري و اطراف به ورامين كوچ كردند. چند سال بعد، ورامين از قريه‌اي بزرگبه شهر تبديل شد.

 ساختمان مسجد جامع ورامين در دوران حكومت سلطان محمد خدابنده (الجايتو) كه يكياز معروف‌ترين ايلخانان مغول است آغاز شد. دوران الجايتو دوران نسبتا آرامي بود. الجايتو برخلاف مغولان چنگيزي فکر آباداني ايران بود. او مسلمان شد و فرهنگ مردمايران را رعايت كرد.

 مسجد جامع ورامين، مستطيلي است به طول حدود 66متر و عرض تقريبا 43 متر. درساختمان آن از آجر استفاده شده. اين آجرها در قسمت‌هاي مختلف به شکل‌هاي مختلف  كنار هم قرار گرفته‌اند و جنبة تزئيني دارند. سبك معماري مسجد، ايلخاني است كه درحقيقت ادامة سبك سلجوقي بوده است.

 مسجد جامع ورامين يک بناي چهار ايواني است. ضلع شمالي كه ورودي مسجد است ازطريق ايوان‌هاي شرقي و غربي به ضلع جنوبي كه نمازخانه در آن قرار گرفته، مي‌رسد. ضلع شرقي هم نقش ورودي - خروجيِ فرعي را داشته. امروز اطراف مسجد خالي است و  معلومنيست در گذشته، معماري اطراف آن چگونه بوده است.

ساخت مسجد در سال726 تمام شده. در آن سال الجايتو زنده نبود. دوران، دورانِحكومت  ايلخاني ديگر، به نام ابوسعيد بهادر بود. اگرچه اين ابوسعيد بهادرخان ازجوانانِ نيك روزگار نبود، اما به هرحال در كتيبة مسجد نام او را ثبت كردند. البتهآن كتيبه حالا ديگر وجود ندارد.

 مسجد جامع ورامين يك بار در سال815 هجري به دستور شاهرخ تيموري مرمت شد اما شدتتخريب در آن بسيار بالا بوده است. امروز اين مسجد پر از داربست است اما به نظرنمي‌رسد مراقبت‌هاي خاصي در كار باشد. اگر خواستيد از حال و روزش بيشتر با خبرباشيد، در فهرست بناهاي تاريخيِ ثبت شدة ايران سراغِ شمارة 176 را بگيريد.

كتيبه‌هاي شاهرخ، كتيبة آياتِ سورة جمعه، انواع نمونه‌هاي آجركاري و كاشي‌كاري،نمازخانه و گنبد همه در اين ضلع قرار گرفته‌اند. اين‌جا نماي عمومي ايوان جنوبياست

اين گنبد مسجد است. بخشي از ديوارهاي ضلع غربي هم پيداست. سال‌ها پيش اين ضلعكاملا تخريب شده بود. ديواري هم كه حالا مي‌بينيد عمر چنداني ندارد. يك خانمي بهنام مادام ديولافوا كه در زمان قاجار به ايران سفر كرده در سفرنامه‌اش طرحي از مسجددارد كه جاي ديوار غربي در آن خالي است. اين را هم بگويم كه گنبد بر روي پايه‌ايچهارگوش قرار دارد. بعد يك هشت ضلعي شده. بعد شانزده ضلعي و بعد به دايره تبديلشده.

 

آجركاري و بخشي از كتيبه‌هاي ايوان جنوبي مسجد

طرح‌هاي اسليمي و رنگ‌هاي آبي و بنفش و فيروزه‌‌اي آدم را حيرت‌زدهمي‌کند... اين نمونه‌اي از كاشي‌كاري ورودي ضلع شمالي  مسجد است

 

طرحي که مادام ديولافوا همسر مارسل ديولافوا، باستان‌شناس معروف فرانسوي، ازايوان شرقي و نماي بيروني مسجد زده. مادام ديولافوا سه بار به ايران سفر كرده وسفرنامة معروفي هم دارد که روايت او از سفر به شهرهاي مختلف ايران است

 تنوع آجرچيني را مي‌بينيد؟ اين كتيبه، تمام ايوان جنوبي را دور مي‌زند وآيه‌هايي از سورة جمعه را مي‌شود روي آن خواند. کاشي‌کاري کلمه علي در دل آجرهابي‌نظير است. در  مسجد جامع ورامين عموما حال و هواي مساجد شيعي ديده مي شود. بدنيست بگويم كه در دورة ايلخانان، در وانفساي دعواي حنفيان و شافعيان، الجايتو حتينام امامان شيعه را روي سكه‌ها زد. او از دعواي فرقه‌ها به تنگ آمده بود. اين‌جابخشي از ديوارِ ايوان جنوبي است

 اگر در ضلع غربي مسجد بايستيد ضلع شرقي را اين‌طوري مي‌بينيد. خوشبختانهاين ضلع  تا حد زيادي سر پا مانده است. ايوان شرقي يك راهروي سرپوشيده است كه دهطاقنماي كوچك و يك طاقنماي بزرگ دارد. شما هم داريد طاقنماي بزرگ را مي‌بينيد. اگرنزديك‌تر برويد مي‌بينيد كه بالاي آن كلماتِ الله، محمد و علي در سه جهت ديدهمي‌شود

 اين‌ها كتيبه‌هاي شاهرخ تيموري هستند. نام شاهرخ را اگر خوب دقت كنيد مي‌بينيد. غير از آيات و اشعار كه در كتيبه‌هاي تزئيني ساختمان‌هاي مساجد قديمي ديده مي‌شوند،اطلاعات ساخت، تعمير و تاريخ بنا را مي‌شود از كتيبه‌هاي مساجد به دست آورد. در زيرطاقنماي ايوان جنوبي دو كتيبة آجري وجود دارد که  اين كتيبة سمت راستي است

 اين طاق ايوان جنوبي است. پر از آجر. آجرها به شكل‌هاي مختلف كنار هم چيدهشده‌اند. خوب كه دقت كنيد ظرافت‌هاي زيادي را كشف خواهيد كرد. به طور كلي ضلع جنوبياين مسجد پركارترين قسمت ساختمان است. از اين ايوان مي‌توانيم برويم داخل نمازخانه. از آن‌جا مي‌توانيم داخل گنبد را ببينيم. از داخل گنبد تا زمين، حدود بيست و دو سهمتري مي‌شود

 

ديدن بازي نور و آجرها چه كيفي دارد اما حيف كه اصالتي ندارد. اين‌جا همان ايوانبازسازي شده است. اين چيزي را كه حالا مي‌بينيد روي پِيِ اصلي كه 5/2 متر زير خاكبوده ساخته‌اند. اين را بگويم كه در مساجد اسلامي، ايوان نقش مهمي  داشته و از آنبه عنوان يك فضاي ارتباطي استفاده مي‌شده. اين‌جا داخل ايوان غربي است.

 

منابع :

http://www.ichodoc.ir

http://www.roshd.ir

نظرات در مورد:معماري مسجد جامع ورامين


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ جمعه 16 / 1 / 1391برچسب:مسجدجامع ورامین,معماری,عمران,طراحی,مسجدجامع,ورامین, ] [ 19:51 ] [ مسعودسرلک ]

نورپردازي ميدان حسن آباد تهران

 

مقدمه :

 

امروزه نمي توان از تاثير فضا برروند شكل گيري ذهن انسان صرف نظر نمود چرا كه اساساً فضايي منسجم ، هماهنگ و زيبا آرامش و نظم ذهني را به استفاده كنند خود منتقل كرده و بالعكس فضايي مغشوش ، نامنظم ، زشت و الوده ذهنيتي ناآرام ، مضطرب و نا امن را در ذهنيت كاربران خود حاضر مي نمايد .

 

به طور كلي حفظ واحياي نشانه هاي سنت هاي معماري و شهرسازي ابعاد آموزشي معماري و شهرسازي وسيعي دارد كه معمول ترين بعد آموزشي آن يافتن استراتژي آتي معماري و شهرسازي كشور است چرا كه بي هويتي معماري و شهرسازي با بي هويتي فرهنگي فرهنگي در ابعاد وسيعتش را بطه اي تنگاتنگ دارد .احيا و ساماندهي دستاوردهاي گذشتگان گرچه هزينه هايي به دنبال داشته ليكن به دليل        فوق الذكر در دراز مدت ، منفعت هاي فرهنگي اجتماعي و اقتصادي وسيعي را در پي خواهد داشت .

 

كلان شهر تهران كه شهري براي مصرف داخلي است از آن رو كه هنوز بازار خدماتي خود را به روي مشتريان جهاني نگشوده آن گونه تعامل مي كند كه گويا حوزه اي در حد خود و كشور دارد .اگر جهاني شدن را براي اين شهر .هدف ضروري قلمداد كنيم ،‌ آنگاه بايد به معيارهاي كلان شهرهاي جهان به گونه اي پايبند شويم كه كلان شهر تهران به عنوان عنصري از جامعه جهاني و در حد واندازه هاي آن پذيرفته شود .

 

بررسي هاي انجام شده گوناگون بركلان شهرهاي جهان و ايران ، گوياي آن است كه مراكز اين شهرها در تغييري بوم شناختي به تدريج تراكم جمعيت ساكن خود را كاهش داده و به تراكم جمعيت شاغل خود افزوده اند . به عبارتي ، عملكرد غالب مراكز اين شهرها از سمت سكونت به سوي فعاليت سوق يافته ودرنتيجه مراكز كلان شهرها . به اصلي ترين مركز اشتغال شهر بدل شده اند . به دليل تراكم فعاليت در مراكز و به منظور كاهش هزينه هيا حمل و نقل شهي همواره تراكم جمعيت ساكن در حلقه هاي پيرامون منطقه مركزي شهر ، كه عموماً بافت مياني را تشكيل ميدهند‌، به حداكثر ميزان خودرسيده است . و به تدريج روند تغييرات تراكمي جمعيت در بافت بيروني كاهش يافته ودرحومه هاي شهر به حداقل ميل كرده است .

 

كلان شهرهاي كشورهاي توسعه يافته ، تجربه كاهش تراكم مراكز خود را در دو قرن گذشته پشت سرگذاشته واكنون در شرايطي بسرمي برند كه برفرآيند كاهش دائمي اين مراكز غلبه كرده اند ، اما تهران در اين مسير در آغاز راه است و از آغاز فرآيند كاهش تراكم در مناطق مركزي آن تنها چند دهه مي گذرد . اين فرآيند درچرخه اي تشديد شونده شكل گرفته وبراثر آن مركز شهر به دليل افزايش مزيت هاي اقتصادي آن به مركز فعاليت هاي تجاري ،انبارداري ، حمل و نقل كالا و كارگاه هاي كوچك توليدي تبديل مي شود و به دليل رفت وآمد و ازدحام كاركنان و مراجعه كنندگان ،مزيت مسكوني اين مناطق كاهش يافته‌. جمعيت بومي از آن خارج و به جاي آن كارگاه هاي بيشتري استقرار مي يابند .اين چرخه در مركز تهران كه محدوده قديمي و تاريخي شهر محسوب مي شود ؛ به دليل فرسودگي ساختمان هاي منتهي به لبه خيابان هاي اصلي نمود بيشتري داشته و درنتيجه بافت دروني اين محلات به سكونت كارگران شاغل در كارگاه هاي مستقر در مركز شهر ، مهاجران روستايي و به طور كلي به اقشار بسيار تهيدست شهري اختصاص مي يابد كه اين امر معضلات اجتماعي متعددي را پديد      مي آورد كه از آن جمله مي توان به تشديد فقر در مركز كلان شهر ، شكل گيري انواع آسيب هاي اجتماعي ، شدت يافتن نا امني در مركز كلان شهر ، گسترش آسيب ها ونا امني ها به ديگر مناطق شهر و ساير فعاليت هاي اقتصادي مستقر در مركز فرسودگي بافت هاي تاريخي ، كاهش ارزش تاريخي آنها و كاهش درآمدهاي ناشي از گردشگري مراكز تاريخي اشاره نمود.

 

در كلان شهرهاي كشورهاي توسعه يافته ، مشكل كاهش جمعيت در مراكز شهري را با استقرار فعاليت هاي اقتصادي شبانه پركرده اند كه اين فعاليت ها به طور عمده درزمينه هاي گردشگري و اوقات فراغت متمركز شده و موجب رونق دائمي اين مراكز در طول شبانه روز شده اند .

 

اين سازوكار به طور عمده با بازسازي بافت هاي تاريخي و ساختمان هاي با ارزش ، افزايش گردشگري و مراكز تفريحي به طور مستمر ودائم و برخي عوامل ديگر ايجاد شده است .اكنون ، براثر اين اقدامات ،نه تنها مزيت سكونت در مركز شهر كاهش نيافته ،بلكه گران ترين وارزشمندترين نقاط مسكوني در مركز اين شهرها به وجود خواهند آمد كه پروژه نورپردازي ميدان حسن آباد نيز كه جزئيات طرح واجراي ان در ادامه خواهد امد با همين استراتژي انجام شده است .

 

روشنايي و نورپردازي مطلوب فضاهاي شهري از اصلي ترين عوامل حيات بخش در فعاليت هاي شبانه اين فضاهاست . آنچه ما به عنوان روشنايي شبانه و مطلوب در نظر داريم تنها به نور كافي در رويت محيط و امنيت شبانه محدود نمي شود بلكه عوامل بسياري در كنار هم رضايت في مابين را از روشنايي فضاي شهري تامين مي كند . كه ظاهر كلي عناصر روشن شده تضاد موجود در بين بخش هاي تاريك و روشن از       نمونه هايي از آن است .

 

 

 

 

 

محوريت و اساس طرح :

 

ميدان حسن آباد تهران مجموعه اي از سياست هاي متفاوت نورپردازي را در تركيب با يكديگر مي طلبد . چراكه علاوه بر آنكه بناهاي ارزشمند تاريخي را در خود جاي داده است مجموعه اي از عملكردهاي متنوع را نيز گردآوري كرده است . صرف نظر از تامين روشنايي مطلوب با اولويت تردد عابرين پياده و ايمني تداخل سواره رو با حريم پياده , مجموعه نيازهاي ديگري كه بايد بوسيله طراحي مناسب منبع نور تامين شود عبارتند از :

 

1-   ممانعت از خرابكاري هاي عمدي شبانه خوصا بر روي نماهاي تاريخي

 

2-   ايمني و حفاظت از عملكردهاي داخل بناهاي محاطي ميدان , خصوصا در مورد ساختمان بانك

 

3-   رونق اقتصادي واحدهاي تجاري احتمالا فعال در شب

 

4-   متانت نورپردازي بدنه هاي تاريخي و تاكيد بر ويژگي هاي معماري

 

5-   جلب توجه و دعوت عمومي ميدان براي افزايش عمر تماشا

 

علاوه بر مسايلي كه در بالا شرح داده شد , ملاحظات اقتصادي نيز بخش مهمي را در طرح تشكيل داده است . اين ملاحظات در وحله اول شامل اجرا و راه اندازي و در مرحله بعد و شايد مهمتر از مرحله اول , شامل هزينه هاي دراز مدت مصرف برق و نگهداري و تعميرات سيتم روشنايي است و اينكه دوام و تعميرات آن در آينده تا چه حد امكان پذير است . به اين منظور براي تامين اهداف پنچ گانه فوق الذكر در هنگام طرح و اجرا بايد به چند محدوديت توجه شود . اولا منابع نور در نقاط دور يا غير قابل دسترسي نصب نشوند تا در هنگام تعويض دوره اي لامپ ها مشكلي به وجود نيايد .

 

دوم , منابع نور , خصوصا در انواع گران تر آن , به سهولت در دسترس عموم مردم نباشد تا در تخريب عمدي واقع نشوند و سوم آنكه در عين توجه به مسايل اقتصادي ,تجهيزات روشنايي كه برروي دنه بناها نصب خواهد شد به نحوي انتخاب گردند كه با فرسايش آنها تخريبي به مصالح جانبي و مجاور آنها وارد نشود . و به علاوه منابع استفاده شده در ميانه ميدان حتي الامكان به شكلي طراحي شوند كه توجه مخاطبين را از جداره ها به سمت خود معطوف نكنند .

 

با توجه به آنچه تا كنون در مورد اين سبك از نورپردازي ارائه شده , طرح نورپردازي با تاكيد بر سه محور زير پيشنهاد مي گردد:

 

1-   تامين نور كافي براي ديدن

 

2-   ايجاد فضاي مطلوب براي ايجاد سايه روشن هاي متناسب با ديد انسان و ايجاد جلوه هاي بصري خوشايند

 

3-   تاكيد بر برجسته نمايي خصيصه هاي معماري بنا و در نتيجه نمايش بهتر آن در شب 

 

 

 

 

 

نظرات در مورد:نورپردازي ميدان حسن آباد تهران

 


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

معماري پل هاي سنتي در ايران

 

مقدمه

 

سالهاست که سخن از حفظ ، احیاء و باز زنده سازی ارزشهای گذشته است و همه صابنظرانمتفق القولند که حفظ ارزشهای اجتماعی و فرهنگی موجب هویت ملی است. اما از طرفیشناخت و پالایش ارزشهای گذشته و برگزیدن بهترین آنان و تطبیق آنها با شرایط زمانی ومکانی بطوری که منطبق با نیاز های جامعه امروز باشد نیز مسئله ای است که باید مدنظر قرارگیرد .

از این گستره ، معمار ی که از پر اهمیت ترین عناصر ارزشیهر ملت است، سهم بسزائی دارد و غور در این معنا در حیطه معمار ی بعهده معماران اینعصر گذاشته می شود . در این راستا همواره استاد گرانقدر محمد کریم پیر نیا که عمرخویش را در راه شناختن معماری ایرانی و اسلامی و انعکاس آن به نسلهای جوانی که بهنحوی در این مسئله دخالت دارند بر زبان می آورند . پس به پاس قدر دانی و نیز ارجنهادن به زحمات چندین ساله استاد و همچنین احترام به فرهنگ و هنر اصیل ایرانی واسلامی بر هر ایرانی است که احساس مسئولیت نموده و در جهت احیاء ارزشهای اسلامی وایرانی در هر زمینه ای تلاش و کوشش کند و در طرح های معماری حتی المقدور اصولمقدماتی معماری ایرانی و سنتی خویش را بکار گرفته و ضمن تلفیق آنان با تکنولوژیجدید ، ماهیت فلسفه وجودی آنها را همچنان حفظ نمایند.

اصول مذکورشامل پنج مورداست:

-
مردم واری : یا کاربرد مقیاس انسانی و پرهیز از هر گونهبیهودگی و شکوه بیجا و آذین بی سود .

-
خود بسندگی : یا بهره گیری ازامکانات و مصالح محلی و آنچه که معماران (بوم آورد) گفته اندوپرهیزازهرگونهوابستگی ونیاز.
-
پیمون : یا اندازه ها و معمیار هایی که تناسب پیکره وکالبد بنا را از لحاظ درستی ، استواری وزیبایی تضمین میکرده است.

-
درونگرائی : این اصل بویژه در منازل مسکونی که همیشه مورد توجه مردم این سرزمین بوده وخوش داشته اند که چهار دیواری اختیاری باشد.

-
کنج و نیاز: یا پرهیز ازکاربرد اندازه های بیش از نیاز که باعث هدر رفتن مصالح و بالا بردن هزینه می شدهاست .

علاوه بر اصولی که ذکر شد عناصری چون آب ، نور ، باد و ... در معماریسنتی نقش حیاتی ایفاء می کرده اند . یکی از مسائل مهم در شناخت معماری سنتی ایرانانقطاع فرهنگ معماری سنتی و پیدایش گونه هایی از فضا های جدید معماری و شهری است کهغالبا با فضا های سنتی کاملا متفاوت هستند ، چونکه بسیاری از معماران بیش از هر چیزبه پدیده های شکلی و بصری اندیشیده اند و بسیاری از مسائل ، مباحث و نکات فرهنگی ،تاریخی و اجتماعی را به اندازه کافی مورد توجه قرار نداده اند.

معماری سنتیقبل از پیدایش تکنولوژی و مصالح جدید ساختمانی در تمام نقاط کشور و به هر شکل و بههر کیفیت نوع معماری افقی و با هویت بشمار می رفت که در طی سالیان دراز و قرنهایمتمادی مصالح و شیوه های فنی ویژه خود را داشت. این نوع ساخت و ساز بومی بسیار بجامی نمود و به موقع و کاملا ارزنده و منطقی و گاه نیز بس شکوهمند بود و هنوز همبعنوان یک معماری شریف و برخوردار از مقیاس انسانی دارای همان ارزش و اعتبار است . تحلیل معماری ایرانی نشان می دهد که به رغم کثرت و تنوع و پیچیدگی بناها ، اصول ومفاهیم و الگوهایی در طول زمان به گونه های مختلف در این معماری بکار گرفته شده اندافزون بر آن این نتیجه بدست آمده که تکامل معماری ایران بیشتر بر تعالی اصولی ومفاهیم و الگوهای جدید در جریان نوعی فعالیت هوشمندانه و ماهرانه معماری استواربوده است. با پذبرش این امر ، میتوان در معماری امروز ایران نیز به همان اصول ومفاهیم و الگوها پرداخت و آنها را در جریان یک فعالیت خلاق تکامل بخشید و به پیشبرد.

با بررسی و تحلیلالگوهای تاریخ معماری ایران و عناصر اصلی تشکیلدهنده آنها این نتیجه حاصل می شود که این عناصر و الگوها اگر چه هر یک در دورهمعینی از تاریخ معماری این سرزمین خلق شده اند لکن با حضور ممتد در دوره های بعدی ،تکامل و پالایش یافته و دارای هویتی مستقل از زمان شده اند . مفهوم عامی را از یکالگو و یا یک عنصر در معماری ارائه می کنند که شأن تجریدی یافته و دارای تصویر ذهنیو حامل بار خاطره عاطفی است .

با نگرشی بر سایر سبکها و مکاتب معماری ،معماری منفجر شده دوران نهضت (Modernism) بدون هویت و بدون گذشته تاریخی و ریشهفرهنگی قادر نیست که پاسخگوی باور های فرهنگی ایم مرز و بوم باشد و همچنینناساختارها و ضد ساختار گونه دیکانستراکتیویستها ( Deconstraction ) برای جامعهپایبند به سنتها و میراث فرهنگی ، قابل درک نیست چون هنر معماری اصیل کشورمانهیچگاه با پرخشگری نسل عصیانزده قرن حاضر همراه نشده و متانت و سنگینی بیان خود راحفظ کرده است .

پس ضرویست که معماران این عصر با شناخت ، پالایش و بهرهگیری مناسب از محاسنات سایر مکاتب و سبک های معماری و عجین نمودن آنها با فرهنگخودی (نه مقلدانه) ، معماری ایران را که همواره مورد توجه بوده احیاء نموده و دراین برهه از زمان ، معماری پس از پهلوی دوم (عصر انقلاب جمهوری اسلامی) را تجلینموده که همانا از اهداف قانون نظام مهندسی و کنترل ساختمان می باشد. ( بند 1 ماده2 )امید است طرح این موضوع ، انگیزه ای برای سایر معماران جهت ادامه بحث و همچنینادامه منطقی و تکاملی تاریخ معماری بسیار با ارزش گذشته مان و مناسب معماری امروزباشد.

 

نظرات در مورد:معماري پل هاي سنتي در ايران

 


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 27 / 12 / 1390برچسب:پل های ایران,پل های سنتی ایران,معماری سنتی,عمران,جزئیات پل ها, ] [ 16:46 ] [ مسعودسرلک ]

مدرسه علميه كريم ايشان

 

مقدمه :

 

انسان در طول هزاران سال زندگي آثاري از خود به يادگار گذارد كه حكايت از نحوه زندگاني او دارد . اين آثار گوناگون نمايانگر بازتابهاي حيات مادي و معنوي اوست كه درمجموع تمدن جهاني را تشكيل ميدهد . بشر در رهگذر زندگاني خود تحولات بسياري را پشت سرگذاشته و به دلايل مختلف و تحت تأثير نظامهاي فكري . ‌هنري ، صنعتي ،‌اقتصادي ، نظامي ، سياسي و تغييرات و دگرگوني هاي زيادي را در ادوار مختلف در زمينه هاي متفاوت فرهنگي بوجود آورده است .

 

ايران يان سرزمين پهناور باستاني را گذشته اي بسيار دور است كه حتي تاريخ هم آغاز آنرا بياد ندراد . همانگونه كه تاريخ دراز ايران پر از رويدادهاي گوناگون و وقايع متضاد است طبيعيت پر دامنه آن نيز تنوعي بسيار داشته درعين حفظ وحدت ملي ، طوايف و قبايل مختلفي را در دامن خود پرورانده كه هر يك با آداب و رسوم ، هنر و لهجه خاص خويش جلوه اي دلپذير به اين سرزمين جاويد بخشيده است .

 

انسان كه زندگاني را از صورت و شكل بسيار ابتدايي شروع كرده بود. به تدريج در پي تحولاتي ، در حدود هزاره هفتم تا نهم قبل از ميلاد وارد مرحله نويني شد كه محققان و باستان شناسان آن مرحله را دوران « استقرار» يا « سكونت در دهكده ها» ناميده اند و اين دگرگوني ها را با عنوان « انقلاب نوسنگي» به يك جهش و تكاملي تعبير كرده اند. در اين مرحله انسان موفق به ايجاد واحداث سرپناه هايي شد كه نياز او را براي سكونت در فصول مختلف سال در يك محل خاص برآورده مي ساخت .

 

بتدريج و با استفاده از مصالح ساختماني چون گل و سنگ ، اولين نمونه هاي واقعي معماري ابتدايي توسط انسان بوجود آمد

 

باتوسعه روستاها ، نيازهاي جامعه به سازمانهاي اجتماعي وتشكل به صورت ايجاد واحداث بناهاي عمومي متبلور شد.اين گونه مراكز عمومي را مي توان به عنوان قديمي ترين نوع معماري « عام المنفعه » به شمار آورد.

 

درباره شكل گيري هنر اسلامي از عناصر پيش مطالب بسيار نوشته شده ، اما به ماهيت نيرويي كه اين عناصر مختلف را در تركيبي بي نظير متشكل ساخت كمتر اشاره شده است .

 

تاريخ هنر مشابه يك علم ناگزير برمبناي شيوه تحليلي همه علوم جديد با هنر اسلامي روبرو مي شود، آنرا تجزيه و تشريح مي كندو به حوادث تاريخي تقليل مي‌دهد. هنر اسلامي همواره واحد منحصري است كه وراي زمان جاري دارد و به واسطه معناي جاودانه خود به رغم همه تحولات رواني و مادي دوران باقي مانده است .

 

 

 

مدرسه كريم ايشان :

 

 اين مدرسه در روستاي كريم ايشان بخش مراوه تپه ، شهرستان كلاله واقع شده است . ساختمان مسجد و مدرسه متعلق به دوره قاجار است و شامل يك خياط چهارگوش با 23 حجره است و ارتفاع آن 50/7 مي‌باشد .درب ورودي آلومينيومي بوده و سردر ورودي زير طاق جمله اي حك شده است .

 

« مدرسه سيد قليچ عزيزان تاريخ اين بگويم باشد وطن غريبان »

 

با محسوب كردن واژه (وطن غريبان) در حروف ابجد، تاريخ 1328 هجري قمري بدست مي‌آيد . دو گلدسته كوچك نماي سردر را آراسته است و ارتفاع گلدسته ها 50/5 است .

 

علاوه براين دو چهارگلدسته بزرگ درچهارگوشة ساختمان افراشته اند كه برزيبايي مدرسه افزوده است . چيدمان آجر گلدسته ها طرح دار است و بصورت كمربند اطراف آنرا دربرگرفته .

 

آجر چيني بالاي سردر ورودي متفاوت با بقيه بنا است . در تزئينات كاشي كاري از كاشي به رنگهاي سبز، فيروزه اي ،زرد ،كهربايي وقهوه اي ( ارغواني) استفاده شده است.

 

از ورودي اصلي به حياط مركزي مي رسيم كه اطراف آن حجره هاست به اضافه يك كتابخانه در ضلع جنوبي (امام محمد غزالي )

 

سنگ فرش كف حياط از موزائيكهاي مربع شكل بوده و در مركز حياط حوض 8 ضلعي به همراه آنها تعبيه شده كه هم محل وضو بوده وهم صفا ، مركزيت و زينت خاصي به حياط بخشيده است .

 

ديوار داخلي يكي از دو اتاق بالاي سردر گچبري به اشكال انواع ميوه ، ظروف و اسلحه تزئين شده . در دو قسمت بيرون نماي سردرها را با نقش شير و خورشيد از آجر و كاشي تزئين كرده اند . در بالاي طبقه همكف اتاق حدوداً 15 متري( اتاق اساتيد) وجود دارد.

 

دسترسي به اتاق باال از سمت راست ورودي اصلي كه با پله گرد طراحي شده امكان‌پذير است . پله ها آجري و كف آنها چوبي است . اتاق بالا از بيرون در نما داراي دو پنجره مستطيل بزرگ و سه پنجره قوس دار كوچكتر است و اين اتاق از نماي داخل حياط مشرف به ايوان كوچكي است و از اطراف به پشت بام .

 

ديواره هاي جانپناه بلند و با عرض cm40 مي‌باشد .

 

اطراف بنا فضاي باز و تقريباً سرسبزي است با تپه هاي كوچك و بزرگ پوشيده از پوشش گياهي و در مجاورت بنا مسجد كوچكي مشرف به جادة اصلي است .

 

نظرات در مورد:مدرسه علميه كريم ايشان

 


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 27 / 12 / 1390برچسب:مدرسه کریم ایشان,مدرسه,کریم ایشان,معماری,عمران,معماری اسلامی,, ] [ 16:38 ] [ مسعودسرلک ]

 

والترگريپوس :
 

‹‹ والترگريپوس›› كار خود را در آلمان در زماني آغاز كرد كه ‹‹ ورك بوند ›› تازه تاسيس يافته بود . وي پس از ختم تحصيل به سال 1907 دردفتر ‹ بهرنس ›› تا سال 1910 كار كرد و اين همان زماني است كه اين دفتر طرح و اجراي كارخانه توربين سازي جنرال الكتريك را در برلين به عهده گرفته بود . در همين زمان ‹‹ گرپيوس›› در مباحثات ‹‹ ورك بوند ›› شركت مي كرد كه چنانكه خود گفته است مفهوم اساسي معماري را بر وي واضح كرد .

 

مقاصد معماري :

 

طرح مجموعه اي از ساختمان ها : طرح مجموعه اي از ساختمان ها مانند بناي كارخانه ها ، مدارس ، دفاتر كار و تأترها همواره مورد توجه گرپيوس بوده است و از همين رو كاملا طبيعي بود كه وي در طرح خانه هايي كه براي طبقات متوسط و كارگران در سال هاي بيستمين قرن حاضر در آلمان ساخته شد شركت جويد . بسياري از آپارتمان ها و منازلي كه براي سكونت كارگران در اين زمان در برلين ‹‹ دساء››فرانكفورت ، كارلسورهه و نقاط ديگر آلمان ساخته شد كار او است . جالب توجه ترين كار گرپيوس در اين زمينه طرحي بود كه براي موسسه تحقيقات خانه سازي دولت آلمان رسم كرد . اين مجموعه به تدريج ساخته شداما نه به ترتيبي كه گرپيوس پيشنهاد كرده بود .

 

طرح ها ي گرپيوس ؛ تازگي پايدار آن ها :

 

بسياري از نقشه هاي گرپيوس حتي آن ها كه در جواني طرح كرده تا امروز تازگي خود را حفظ كرده اند . اين مطلب نشان قدرت خلاقه او است و نه تنها درباره نقشه هاي معماري وي صادق است بلكه همه ي طرح هاي او را شامل مي شود . في المثل طرحي كه گرپيوس به سال 1913 براي يك لوكوموتيو ديزل با در نظر گرفتن همه شرايط فني آن رسم كرد تازه درحدود 1930 به عنوان نمونه اي از زيبائي طرح از آن ياد شد و يا طرحي كه به سال 1932 مركب از مجموعه اي از مكعب و منشور براي بناي يادگار شهداي انقلاب آلمان رسم كردحتي امروز كاملا تازگي دارد.

 

نو ماندن طرح هاي يك هنرمند در زماني كه فكر واحساس به توازي يكديگر پيشرفت كنند امري شگفت انگيز نيست اما در دوره ما كاملا استثنائي و سزاوار تحسين است . در عصر ما متاسفانه كمتر هنرمندي است كه از اين قدرت طرح برخوردار باشد .

 

گرپيوس مانندبسياري ازهنرمندان آلماني از قريحه و ابتكاري استوار و پايدار و نه تند و گذرنده برخوردار است. وي با روش آرام و متين خود به نتايجي شگفت انگيز درمعماري رسيده است . تابلوهاي نقاش آلماني آلبرشت دورر واجد سنگيني و متانتي است كه لطف نقاشي ونيزي را ندارد اما از عمق و معنايي برخوردار است كه نقاشي ونيزي آن را فاقدند.

 

)گرپيوس در تما عمر خود از معاونت معماران ديگر برخوردار بود . به سال 1947 با همكاري عده اي از معماران جوان آمريكايي دفتر معماري ‹‹ آرشيتكت كلابوراتيو›› را تاسيس كرد و در كارهاي نخستين وي مانند كارخانه فاگوس (1911) و كارخانه اي نمونه در نمايشگاه ورك بوند در كلن (1914) نيز ‹‹ ادلف ماير›› كه بجواني درگذشت با وي همكاري مي كرد و پس از آن ‹‹ مارسل بروبر›› و سپس چنان كه يادآور شديم گروه ‹‹ آرشيتكت كلابوراتيو›› كه به اختصار TAC خوانده مي شوند(

 

گرپيوس استاد تعليم معماري :

 

نيروي دروني كه گرپيوس را علاقه مند به تدريس مي كند ناشي از طبع منطقي و متانت او است وي سخن ديگران را به رغبت مي شنود و براي همه حق قائل است . شايد گرپيوس به اندازه معماران بزرگ ديگر عصر ما از قدرت خلاقه برخوردار نباشد اما در نهضت معماري امروز هيچ معمار ديگري دورانديشي فلسفي وي را ندارد .

 

گرپيوس كه استادي و مديريت با وي زاده شده است موفقيت خود را مرهون آن است كه مسائل را از تمام جوانب مي بيند و براي آن ها راه حل مي جويد . ذهن و انديشه گرپيوس خشك و مقيد نيست و بر خلاف آن ها كه براي تثبيت خود از اقدام به كوچكترين عملي كه ممكن است زندگي و مقام آن ها را تهديد كند مي پرهيزد ، خود مروج راه هاي نو است و هرگاه لازم باشد آماده مشورت با ديگران است و راهنمايي آنان را اگر مفيد يابد مي پذيرد. وي براي عقائد ديگران احترام قائل است و آمادگي و توجه وي براي درك عقايد بخصوص به نيروي خلاقه شاگردان او فرصت عمل مي دهد و سبب محبوبيت او است .

 

مدرسه باءهاس تحت رياست گرپيوس نه سال تمام از 1919 تا 1928 كه بحراني ترين روزگاران براي پيشرفت معماري بود به زندگي ادامه داد . مقاومت باءهاس را در مقابل تمام مشكلات جز اعتقاد گرپيوس به كار به چيزي ديگر نمي توان نسبت داد. پايدار گرپيوس در جلوگيري از زوال باءهاس شبيه كار معماري بود كه آجر بر آجر بخواهد خانه اي بسازد و در مقابل طوفاني قرار گرفته باشد كه هنوز ملات بين دو آجر خود را نگرفته طوفان آن را از جاي بركند تازه اين معجزه پايداري وث بات در كشوري صورت گرفت كه دچار تورم مالي بود و در زير نقاب ناسيوناليسم گرفتار حزب نازي شد .

 

درخزان 1947 گرپيوس در ششمين كنكره جهاني معماران كه در بريج واتر انگلستان تشكيل شد در خطابه خود : خطابه اي كه نتيجه تجربيات ده ساله وي در هاروارد دنباله طبيعي عقائد جواني او بود چنين گفت :

 

در معماري بايد به شاگرد تعليم داد چگونه براي حل مسائل مختلف به انديشه بپردازد. تنها تدريس نحوه ترسيم شاگردان را به عروسك هاي مكانيكي تبديل مي كند. شاگرد از آغاز كار بايد بياموزد كه بر اساس دانش و تجربه به مسائل با نظري بسيط و جامع بنگرد . تنها در اين صورت وي از اين نيروي خلاقه برخوردار خواهد شد . نيرويي كه از هنر و از اصول فن ساختمان مايه مي گيرد و مطابق با شرايط اقتصادي و اجتماعي است .

 

خطابه گرپيوس نه تنها براي تدريس معماري بلكه براي تعليم و تربيت بطور اعم واجد معني است . اكنون در برخي از مدارس معماري خوب آمريكا محصليني تربيت مي شوند كه در آينده اي نزديك ملت آمريكا تاثير خواهند گذاشت .

 

‹‹ پطر بهرنس›› معماري صنعتي :

 

در آغاز قرن بيستم خصوصيات معماري آلمان دركارهاي‹‹پطربهرنس›› (1940-1868) تجسم يافت . وي مسئله طرح كارخانه ها و موسسات صنعتي را كه تا اين زمان از نظر معماري برآن اهميتي متصور نبود به اين هنر راه داد و از اين رو شهرت فراوان يافت . ‹‹ بهرنس›› به هوشياري تمام با طرح هاي خودكارخانه را به محلي شايسته براي كار تبديل كرد . طرح هاي ‹‹ بهرنس›› با وجود ظاهر سنگين و ديوارهاي حجيم خود كه از معماري كلاسيك مايه مي گرفتند زيبائي نهفته مواد جديد ساختماني ، آهن وشيشه را بخوبي آشكار مي كردند. بناي كارخانه اي نو،بين سازي كه وي به سال 1909 ساخت شاهدي بر اين گفته است . از اين گذشته كارگاه ‹‹ بهرنس›› مهمترين كارگاه معماري در آلمان بود و سه تن از بزرگترين معماران معاصر ‹‹ ميس ونده رو ›› و ‹‹ گريپوس›› و ‹‹ لوكربوزيه›› ( فقط پنج ماه ) شاگرد وي بوده اند.

 

جمعيت هنري ‹‹ ورك بوند›› آلمان، 1907:

 

همه ي كوششهاي مردم آلمان كشوري كه در طي سي سال ثروتمند گشته به جاده ترقي افتاده بود در جمعيت هنري ‹‹ ورك بوند›› كه به سال 1907 در مونيخ تاسيس شد و مي توان آن را قلب هنر آلمان ناميد تمركز يافت و هدف اصلي آن را رفعت هنر و ايجاد وحدتي از هنر ، كارهاي دستي و محصولات صنعتي بود.

 

ايجاد جمعيت هاي هنري امري تازه نبود . ‹‹ سرهنري كل ›› به سال 1847 جمعيت ›› آرتمانوفاكچررز›› را در انگلستان تاسيس كرد كه هدف بالا بردن سطح شعور عمومي براي درك هنر و رعايت اصول زيبايي در تهيه محصولات صنعتي بود و در نتيجه كوشش هاي سرهنري كل بود كه نمايشگاه بزرگ سال 1851 لندن و قصر بلورين در لندن بوجودآمد . مي دانيم بر خلاف ‹‹ كل ›› ، ‹‹ ويليام موريس›› و ‹‹ جان راسكين›› از صنعت متنفر بودند اما نسلي كه بعد از ايشان در انگلستان به رشد رسيد دنباله كارهاي ‹‹ كل›› را گرفت و به جاي دشمني باصنعت به انتقاد و اصلاح آن پرداخت و اتحاديه ‹‹ پيشه وهنر ›› را بوجود آورد . يا واضح تر به سال 1907 شصت سال بعد از تاسيس جمعيت ‹‹آرت مانوفاكچررز›› زمينه كاملا براي آشتي هنر و صنعت فراهم آمد .

 
 

‹‹ ورك بوند ›› محلي براي بروز استعداد جوانان :

 

از نخستين روزي كه ‹‹ ورك بوند›› تاسيس شد در آن برخورد عقائد و آراء بوجود آمد . اما با همه تفاوت عقائد در تمام دوره حيات خود محلي براي بروز استعداد جوانان بود و در لحظات حساس به آنان نقش هاي مناسب واگذار كرد . در نمايشگاهي كه به سال 1914 از جانب ورك بوند در شهر كلن برپا شد هم كار موسسن اين جمعيت و هم كار هنرمندان جوان بمعرض تماشا گذاشته شد. در كنار كارهاي پطر بهرنس ‹‹ جوزف هافمان ›› و ‹‹ هانري واندوولد›› خانه اي شيشه اي از‹‹ برونوتات›› و ساختماني براي يك كارخانه نمونه از ‹‹ والترگريپوس›› قرار گرفته بود كه اين كار بيش از ساير كارهاي ديگر مورد بحث قرار گرفت و بيش از ساير كارهاي ديگر بذر معماري آينده در آن هفته بود .

 

حتي پس از سالهاي جنگ جهاني اول و دوران تورم مالي آلمان ‹‹ ورك بوند ›› به كار خود ادامه داد و مقام ارجمند خود را در تاريخ معماري محفوظ نگاه داشت . مجموعه اياز خانه هايي كه ازجانب معماران مختلف و به كوشش و رهبري ‹‹ ورك بوند›› در اشتوتگارت به سال 1927 برپاگشت نمونه اي است كه كوشش اين جمعيت را براي تجمع نيروهاي خلاقه عصر مصور مي دارد . تصميم به دعوت معماران خلاقه بسياري از كشورهاي جهان برپا داشتن اين مجموعه خانه ها كه به كوي ‹‹ وايس هوف›› موسوم شد در زماني كه آلمان هنوز از زير بار جنگ جهاني اول قد راست نكرده بود و كمبود مواد ساختماني در آن كشور وجود داشت از راستي مشهورانه بود .

 

پرستيژ جديد معمار :

 

به سال 1929 دولت آلمان از طريق ‹‹ ورك بوند ›› طرح ‹‹ پاويون›› آلمان را در نمايشگاه بارسلون اسپانيا به عهده ‹‹ ميس ونده رو›› گذاشت و به سال 1930 ‹‹ گريپوس›› مامور گشت تنظيم نمايشگاه آلمان را در پاريس به عهده بگيرد و بدين طريق معمار مقام تازه اي احراز كرد و در كار خود استقلال كامل يافت . استقلال كامل بدين معني كه تا اين زمان چنانكه در بعضي كشورها هنوز معمول است رسم بود معمار تابع نظريات صاحب كار و يا مقاطعه كار باشد اما از اين پس اين حقيقت مسلم شد كه معمار در شكل دادن به زمان خود سهمي موثر دارد و در كار استقلال يافت .

 

طرح كارخانه ‹‹ فاگوس›› راهي تازه براي معماري گشود :

 

پس از آن كه گرپيوس خود به استقلال ، دفتر كارش را تاسيس كرد نخستين كار مهمي كه بر عهده گرفت طرح و اجراي كارخانه اي كفش سازي در ‹‹ آلفلد آ.د.لاينه›› به سال 1911 بود كه ازجانب موسسه صنعتي فاگوس به وي واگذار شد . چنانكه در سطور بالا اشاره كرديم وقتي گرپيوس در دفتر بهرنس كار مي كرد شاهد طرح كارخانه توربين سازي جنرال الكتريكي بود كه در زمان خود زيباترين ساختمان محسوب مي شد. اما گرپيوس پس از آغاز به كار تمام عقائد استاد را كه از معماري كلاسيك مايه مي گرفت رها كرد و خود راهي تازه بر معماري گشود . بدين ترتيب به نقل قول از خود وي درمعماري خلوص و صداقت احساس و افكار بوجود آمد و يا به عبارت ديگر جدائي بين فكر و احساس مرضي كه معماري اروپايي بدان مبتلا بود از ميان رفت .

 

عامل اصلي نماي اين كارخانه سطوح مسطح است ؛ در گوشه هاي اين ساختمان ستوني ديده نمي شود و شيشه به پيوستگي ادامه مي يابد . بهرنس نيز در كارخانه توربين سازي جنرال الكتريك شيشه بكار برده بود اما ديوارهاي سنگين حجيم اين ساختمان به آن روحيه كلاسيك مي دادند . بر خلاف در كار ‹‹ گريپوس›› در اين باره بوضوح گفته است : ديوار در يك بنا چون پرده اي است كه وظيفه آن صرفا محفوظ داشتن داخل بنا از باران ، سرما و سرو صداي خارج است . در معماري جديد استفاده از شيشه از اين رو اهميت روز افزون مي يابد كه با ذات آن سبكي و شفافيت عجين است .

 

توازن بين معماري و فن ساختمان :

 

منقد آمريكايي ‹‹ هنري راسل هيچ كاك›› بناي اين كارخانه را پيشرفته ترين اثر معماري قبل از جنگ جهاني دوم خوانده است و اين قولي است كه نمي توان در آن ترديد كرد . از نظر ساختماني اين كارخانه به ساختمان هاي اواخر قرن نوزدهم كه برج ايفل بهترين مظهر آن است شبيه است . اما در آن جدائي بين فن ساختمان و معماري كه خاص بناهاي قرن نوزدهم بود از ميان رفته است . ديوارها سطوحي مسطح هستند و چون پرده اي حد بين داخل و خارج بنا را مشخص مي دارند و به اين صورت معمار ‹‹ جرأت يافته پنجره هاي بزرگ تر در ساختمان بكار برد و اطاق هاي روشن تر بوجود آورد››. ستون ها كه بار بنا بر آن وارد مي آيد در پشت شيشه ها به ديده مي آيند و بخوبي نشا مي دهند كه بر ديوار وظيفه اي جز مشخص داشتن حد داخل و خارج بنا و محفوظ داشتن آن از از بد هوا مفروض نيست . بي ترديد روش آزادانه اي كه در تركيب حجم هاي مختلف اين بنا بكار رفته نشاني نخستين از بنايي است كه گريپوس بعدا به سال 1935 براي مدرسه معماري ‹‹ باءهاس›› ساخت. سبكي و روشني اين بنا تنها محدود به نماي آن نيست . بلكه در قسمت دروني آن نيز اطاق ها به جاي ديواره هاي سنگين معمولي با شيشه از يكديگر جدا شده اند . در مقايسه اين كارخانه با كارخانه اي كه بهرنس براي كمپاني جنرال الكتريك ساخت مي توان گفت كه : بهرنس كارخانه را به صورت عمارتي حجيم درآورد اما كار گريپوس از سادگي خاصي برخوردار است و يا به تعبيري ديگر انساني تر است .

 

عوامل تازه در ساختمان يك كارخانه ي نمونه :

 

اهميت كارخانه ي نمونه اي كه گريپوس در نمايشگاه سال 1914 ورك بوند در كلن بنا كرد مشتمل بر يك تراس سرپوشيده براي رقص ، يك تالار كه ماشين ها در آن نصب شده بودند و گاراژهايي بدون در كه در پشت بناي اصلي قرار داشتند . بيش از همه چيز در عواملي بود كه به آن روحيه اي تازه مي داد . قبل از اين گريپوس در كارخانه فوگوس از ساختن ديوارهاي سنگيني كه معمولا دور پلكان ها بنا مي گشتند اجتناب كرده بود اما در اين كارخانه نمونه دوري از اين سنت معمول به شيوه اي كاملا تازه صورت گرفت . بدين معني كه پلكان هاي مارپيچي ساختمان در محفظه اي شيشه اي ساخته شدند و تجسم حقيقي حركت در فضا بودند.

 

چشم معمولي كه به سنت هاي ديرين و معمول خو گرفته است به محض ديدار اين محفظه هاي شيشه اي كه پلكان ها در آن جا گرفته اند در جستجوي آنست كه دريابد به چه صورت بار آن ها تحمل مي شوند . اما به تصور فضائي تازه و ساختن احجام به صورت معلق در فضا رابطه بار و تكيه گاه به شيوه كهن ديگر به چشم نمي آيد .

 

اين ساختمان كه متاسفانه در زمان جنگ جهاني دوم طعمه حريق شد بامي داشت كه به زيبايي ساير قسمتهاي آن ساخته شده بود. در دو جانب اين بام اطاقك هايي براي آسانسورها و در ميان بام تراسي براي رقص بنا گشته بود كه دور آن را باغچه هايي احاطه مي كردند و محل رقص و باغچه ها را سقفي واحد مي پوشاند . انديشه معمار به همه جزئيات بنا به ترتيبي كه ذكر آن گذشت به هيچ روي اتفاقي نيست و ناشي از ذهن دور انديش و توجه او به آينده است .

 

آلمان بعد از جنگ جهاني اول و مدرسه معماري باءهاس :

 

تمام كوشش هاي پر حرارت كه در ده ها سال قبل از جنگ صورت گرفته بود به نااميدي بعد ازجنگ انجاميد .

 

نهضت پيشه و هنر انگلستان فرسوده و كهنه گشت . نقش اين نهضت تا آنجا كه از تقليد مدهاي دوران گذشته جلوگيري مي كرد موثر بود اما نوآوري و پيشرفت در طرح ميز وصندلي بر بسط معماري آينده راهي نگشود و معماري آلمان بخصوص تحت الشعاع توجه به طرح براي اثاثيه و لوازم كار قرار گرفت.خود اين مطلب نشان آنست كه نهضت هاي هنري جديد سبب نوآوري شد ولي تصوري جامع از هنر مايه نگرفت . ساختمان هايي نظير فاگوس پديده هاي مفردي بودند كه تاثير آن ها در آن روزگار به احساس نمي آمد.

 

اكسپرسيونيسم :

 

عدم اطمينان بار ديگر حاكم گشت . اما اين عدم اطمينان مايه كار نهضت اكسپرسيونيسم شد و نه موضوع انتقاد و حمله اين نهضت . اكسپرسيونيسم در آلمان قبل ازجنگ آغاز شد و در تمام طول جنگ ادامه يافت و به رفعت خود بلافاصله در سال هاي بعد از جنگ رسيد . اين نهضت به فصاحت و روشني سرنوشت غم انگيز بشريت را مصور مي دارد اما تفاوتي اساسي بين اين نهضت و نهضت هاي هنري ديگر مانند كوبيسم ، فوتوريسم و غيره كه قبلا آن ها را شرح داده ايم وجوددارد. شورش هاي احساساتي براي دفاع از انسانيت و فريادهاي ناشي از عصبانيت در دنيايي شقي حتي اگر براي چند صباحي موثر باشد ديري نخواهد پائيد و كاري از پيش نخواهد برد.

 

نهضت اكسپرسيونيسم با آنكه بر تمام شعب هنر تاثير گذاشت در پيشرفت معماري موثر نبود . معماراني كه بعدها طرحهاي جدي و منطقي در حل مسئله مسكن بوجود آوردند در اين زمان دچار خواب و خيالهاي طلائي بودند 

 

مدرسه معماري باءهاس در چنين زماني تاسيس شد و موسسين آن دنباله ايده آل هاي ورك بوند را گرفتند . از اين رو از آغاز كوشش شد بين هنر وصنعت وحدتي بوجود آيد و اساس معماري بر اين وحدت استوار گردد . اما در كارهاي نخستين بانيان باءهاس و ساختمان هايي كه والترگرپيوس ساخت هنوز نشان هايي از تاثير شيوه اكسپرسيونيست ديده مي شد . چنانكه قبلا گذشت نهضت اكسپرسيونيسم تمام هنرها را تحت تاثير قرار داده بود .

 

*برای مشاهده روی ادامه مطلب کلیک کنید.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ دو شنبه 20 / 12 / 1390برچسب:والترگریپوس,زندگی نامه گریپوس,زندگی نامه معماران بزرگ,معماری, ] [ 17:4 ] [ مسعودسرلک ]

 

 

شاندیز شناسی
 
فضاهای تفرجی در حومه شهرهای بزرگ و کلانشهرها با کاربری ها و عملکردهای متعدد و گاه متفاوتی مواجه می شوند:
 
1-   اساسا ، اراضی حومه شهری ، بویژه در شهرهای بزرگ و کلانشهرها محل استقرار برخی تاسیسات و تجهیزات بزرگ شهری است که امکان استقرار آنها در شهر وجود ندارد. مثل فرودگاه ، بار اندازها ، پایانه ها ، گورستان ها ، صنایع ، پادگان ها و ... به این ترتیب اولین دسته تقاضا برای این اراضی توسط شهر مطرح می شود.
 
2-   بسته به ویژگی های طبیعی اراضی حومه ای ، احداث باغ ها ، سبزیکاری و جالیز ، دامداری و مرغداری ، مزارع و نظایر آن در بخش مهمی از این اراضی صورت می گیرد. بدیهی است احتمال وجود روستا ها و حتی شهرک و مجتمع های مسکونی حومه شهری در این اراضی نیز وجود دارد.
 
3-   تقاضای گسترده برای احداث خدمات گردشگری ، مراکز تفریحی ، مجتمه های اقامتی و پذیرائی و نظایر آن.
 
4-    تلاش متنفذین و متمولین برای تملک اراضی ، تخریب باغها ، اشغال دره ها و اراضی پایه کوهی به منظور احداث ویلاهای شخصی ، شهرکهای ویلائی ، مراکز تفریحی گران قیمت و نظایر آن و نیز تفکیک باغ ها و اراضی و واگذاری آن به ویلاسازان و کسانی که آب و هوای خوش ، منظر زیبا و مواهب طبیعی همگانی را به طور اختصاصی برای خود و گروههای ویژه می خواهند.
 
به این ترتیب از یک سو و بطور روز افزون بر تعداد گردشگران عمومی افزوده می شود و از سوی دیگر به طور روز افزون از میزان منابع و کیفیت محیطی تفرجگاههای حومه شهری کاسته می شود.
 
 
 
تاثیر کلانشهر مشهد بر شاندیز
 
افزایش جمعیت کلانشهر و عدم وجود امکانات کافی در یک ناحیه جهت برآوردن نیازمندیها از عواملی است که سبب ایجاد ارتباط بین کلانشهر و گردشگاههای حومه شهر می شود. شهر شاندیز به عنوان پاسخی بر نیازهای مردم مشهد با توجه به موقعیت طبیعی ویژه خود که در حومه این کلانشهر شکل گرفته است و تا حد زیادی تحت تاثیر این کلانشهر قرار دارد. روابط مکانی فضایی بین مشهد و شاندیز نیز به نیازهای این دو مکان باز می گردد. در حقیقت رشد روز افزون جمعیت در مشهد و تجمع کارکردهای متفاوت و متنوع در این شهر جاذبه را برای شاندیز که عرضه کننده محصولات دامی ، کشاورزی و صنایع دستی و نیازمند بازاری برای محصولات خود بوده است بوجود آورده است . از سوی دیگر شاندیز نیز بخشی از نیازمندیهای مشهد از جمله : مسئله گذران اوقات فراغت ساکنین شهر مشهد را فراهم آورده است . بطور کلی روابط فضایی ، مکانی شاندیز و مشهد را می توان در 3 بخش مورد بررسی قرار داد :
 
1-   روابط اقتصادی : روابط اقتصادی ناشی از کمبودها و مازاد کالاها و خدمات می باشد. از سویی مادر شهر مشهد به تامین سرمایه ، تولیدات صنعتی ، خدمات اداری و ... برای منطقه شاندیز می پردازد. بطوریکه چگونگی کاربری اراضی ، نحوه تملک مساکن و تغییر نظام مالکیت و نوع کشت محصولات و صنایع منطقه تحت تاثیر مادر شهر می باشد. شهر شاندیز به تامین فرآورده های کشاورزی از جمله میوه و محصولات دامی و در زمینه صنعت نیز به تامین نیروی کار ساده و متخصص و مواد اولیه صنایع کارخانه ای برای مادر شهر مشهد می پردازد.
 
2-   روابط فرهنگی : به دلیل برخوردهای مکرر روزانه بین مردم شاندیز و مسافران و زواری که از تمام نقاط ایران به این شهر می آیند شاهد دگرگونیهائی در این زمینه می باشیم از جمله آنکه چهره شهر تغییر کرده و روابط سنتی ، اجتماعی بین مردم دگرگون شده است. همچنین تحول سبک معماری مسکن و تعدد مشاغل خدماتی نظیر بوتیک ها و فروشگاههای لوازم خانگی و ... نشان دهنده تحول فرهنگی و گرایش به زندگی شهری در این منطقه می باشد.
 
3-    تبادلات جمعیتی : تبادلات جمعیتی بین مشهد و شاندیز را می توان در 4 بخش خلاصه کرد:
 
الف) جابجائی جمعیت جهت گذراندن اوقات فراغت که در تمام فصل سال جریان دارد. از سوی دیگر در فصول بهار و تابستان جریان توریسم از مشهد به شاندیز گسترش زیادی می یابد.
 
ب) جابجا ئی جمعیت فعال بین محل سکونت و اشتغال که خاص جوانان فعال شاندیز می باشد . ( از شاندیز به مشهد و بر عکس )
 
ج) جابجائی جمعیت به دلایل اداری و آموزشی بطوری که بخشی از کارکنان ادارات و مراکز آموزشی منطقه ، ساکن مشهد بوده و این امر سبب جابجائی افراد بین مشهد و شاندیز می گردد.
 
د) جابجائی جمعیت به دلایل متفرقه ( حمل بار، بازدید اقوام و ...)
 
بین شهر شاندیز و مشهد روابط متعددی ( اقتصادی ، فرهنگی ، توریستی ، خدماتی و ...) وجود دارد که سبب می گردد تا دره شاندیز محیط سالم و مفرح خود را در اختیار ساکنین مشهد قرار داده و در عوض شهر مشهد نیز توریستهای زیادی را در اختیار ساکنین مشهد قرار داده و سبب توسعه اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی شاندیز گردیده است. بنابراین نقش مشهد در توریسم دره شاندیز غیر قابل انکار است چرا که شاندیز به جهت شرایط طبیعی خود قابلیت جذب توریسم را ندارد بلکه این قابلیت مرهون موقعیت جغرافیائی  ( فاصله نزدیک با مشهد ) این مکان می باشد. در سال 1365 حدود 11.5 درصد از زائران مشهد از ییلاقات مشهد ( طرقبه و شاندیز ) بازدید به عمل آورده اند ( 1115500 نفر) با توجه به این مطلب این حقیقت آشکار می گردد که شهر مشهد به عنوان یک مادر شهر نقش بسزائی در توریست داشته و فرصتی طلائی برای ییلاقات اطراف محسوب می گردد؛ در حالیکه خود مشهد نیز بعنوان یک قطب جاذب توریست به این امر قوت می بخشد.
 
 
 
 
 
( معرفی فرهنگ نامه – گویشهای لهجه ای شهر شاندیز – محمد کاظمی شاندیز )
 
در مقایسه و گمانه زنی های تاریخی گویش شاندیز می توان گفت که بین گویش قدیم مردم شاهان دژ و شاهین دژ ( قلعه کهنه) با گویش شاهنامه و مردم تابران و گویش شاعران نیشابور و مردم نیشابور با اینکه اشتراکاتی دارند فرقهایی هم وجئد داشته است. ولی آنچه مسلم است شاندیز به واسطه نزدیکی به این دو مرکز علم و ادب بسیاری از ترکیبات و کنایات و واژه های قدیم آنها را در خود دارد. منجمله تاثیر اصلاحات تصوف و عرفهایی که در منطقه شاندیز از قرن 7 و 8 بوده اند ( ویرانه شاندیز) بر روی واژه های اصیل تاثیر به سزایی داشته است و تاثیرات دیگر را از مهاجرینی که به شاندیز مسکن گزیده اند گرفته شده است . و عوامل مهم دیگر در جابجایی های جمعیتی و برخورد مختلف افراد و اقوام با یکدیگر و مسافرتها و پیوند ازدواج های غیر بومی بوده است و دیگر مدرسه علمیه قدیم که در شاندیز وجود داشته است چون قلعه شاهان دژ و قلعه شاهین دژی که در شاهنامه است ( قلعه کهنه ) باد می شود و از قدمت خیلی زیاد برخوردار است. گویش مردم شاندیز هم با تاریخ قدیم پیوند دارد.
 
 
 
مال خودمه چی کار داری بی تربیت !!!!!!!!!
 
4- 6- 1با توجه به موقعیت جغرافیایی شهر شاندیز و از طرفی بلحاظ منطقه گردشگری و از همه مهمتر اینکه در سال گذشته شاندیز بعنوان منطقه نمونه گردشگری بین المللی درجه یک در کشور محسوب گردیده ، بنابراین بلحاظ وجود پتانسیل های موجود از جمله نزدیکی به کلان شهر مذهبی ، تعریض جاده های مواصلاتی و آب و هوای بسیار عالی و امکانات شهری مناسب ، زمین های اطراف خیابان به منظور بهره برداری تجاری از هر متر مربعی ده میلیون ریال تا پنجاه میلیون ریال متغییر است و اراضی و زمین های پشت حاشیه بخاطر ساختمان سازی از هر متر مربعی یک میلیون ریال تا سه میلیون ریال می باشد.
 
4-6-2 با توجه به مواردی که در بالا ذکر شد و از طرفی وجود سرمایه های سرگردان مردم در مشهد و حومه بهترین و مناسب ترین گزینه برای سرمایه گذاری روی زمین های شاندیز است بنابراین تقاضای زمین و مسکن بمنظور سرمایه گذاری و حتی استفاده شخصی بسیار زیاد است.
 
4-6-4 همانگونه که در بند قبل ذکر گردید کاملا یرمایه گذاری مردم در این بخش محسوس و قابل ملاحظه است بنابراین در بخش مسکن سرمایه گذاری فراوانی در سالهای اخیر صورت گرفته و تنها بخشی که در این سالها سرمایه گذلری مردم را بخود اختصاص داده و جمع آوری نموده ، همین بخش خرید و فروش زمین و مسکن می باشد.
 
با توجه به اینکه موقعیت اراضی در شاندیز بسیار عالی است ، لذا کلیه سازمانهای و نهادهای وابسته به دولت اقدام به خرید اراضی هکتاری به منظور تامین نیاز اعضاء سهام داری درتعاونی مسکن خود نموده اند که از جمله : تعاونی مسکن ........... کارمندان استانداری خراسان – مشهد کازه فرهنگیان مشهد – دارایی – صبت اسناد و املاک – اطلاعات سپاه – شهرداری مشهد – دانشگاه فردوسی مشهد – دانشگاه علوم پزشکی – تامین اجتماعی – راه آهن – فرهنگیان درگز – فرهنگیان تباتکان – نهضت سواد آموزی – شرکت فرش مشهد – نیروی هوایی بوشهر شرکت سفراژ – هوا نیروز مشهد – نیروی هوایی مشهد – بانک سپه – بانک ملی – فرمانداری مشهد و بیش از پنجاه و هشت تعاونی مسکن در این منطقه زمین خریداری نموده اند.
 
 
 
هااااااااااااااااااااااااااااااا
 
 
 
( ماخذ: تحلیلی بر توسعه فضایی – مکانی شاندیز با تاکید بر عوامل طبیعی – علی بهزادیان مهر)
 
کلیات جغرافیایی و توپوگرافی شاندیز :
 
شهر شاندیز در فاصله 17.8 کیلومتری مادر شهر مشهد و در شمال غرب آن و در طول جغرافیایی 59 درجه و 17 دقیقه و عرض جغرافیایی 36 درجه و 23 دقیقه واقه گردیده است. مطابق نقشه سطوح ارتفاعی ایران منطقه شاندیز در محدوده ارتفاعی 2000 – 1000 متر قرار گرفته است ، که با فاصله اندکی به سطوح ارتفاعی 2000 متری متصل می گردد. از نظر توپوگرافی شاندیز و حومه آن متاثر از جهت رشته کوه بینالود در امتداد شمال غربی و جنوب شرقی گسترش یافته و از این نظر قلمرو خود را بیشتر در طول جغرافیایی دنبال نموده است. به استثنای بخش جنوبی شاندیز که با مانع طبیعی دره رودخانه زشک مجاورت می یابد ، گسترش افقی خود را با یک شیب تدریجی در سه جهت شمال به سمت چاله مشهد ، شرق و غرب در امتداد پایکوه های بینالود قرار داده است. بستر آبرفتی شاندیز به سمت چاله کشف رود بانضمام نقطه قرینه خود در دامنه چین خوردگی کپه داغ و هزار مسجد پهن ترین بخش دشت مشهد را در حدود 25 کیلومتر تشکیل داده است.
 
این شهر از شمال به میان ولایت و از جنوب به شهرستان نیشابور و از مشرق با طرقبه و از غرب به گلمکان و چناران محدود می شئد و دارای وسعتی حدود 37825 کیلومتر مربع و دارای 17 آبادی است ( نقشه توپوگرافی 25000/1 ). این شهر 1400 متر از سطح دریا ارتفاع دارد. میزان بارش بر اساس اندازه گیری های ایستگاه باران سنجی مستقر در محل 244 میلی متر محاسبه گردیده و متوسط دمای سالانه آن 13.6 درجه سانتیگراد منطبق با ایستگاه سینوپتیک گلمکان بدست آمده است و بطور کلی دارای اقلیمی نیمه خشک می باشد. مطابق با سرشماری عمومی نفوس و مسکن جمعیت این شهر در سال 1385 ، برابر با 6570 نفر بوده است.
 
شاندیز و حومه آن از نقاط جمعیتی شهرستان شاندیز – طرقبه محسوب می شود که به لحاظ موقعیت جغرافیایی و خصوصیات فیزیکی خاص خود از جمله ارتفاع و قرارگیری در مناطق پایکوهی بینالود و تلطیف هوا بعنوان یکی از مناطق سیاحتی و توریستی این شهرستان قلمداد می گردد. وجود جاذبه های طبیعی و خصوصیات انسانی محل و فاصله مناسب با شهر مشهد به آن یک شهرت فرا منطقه ای داده است که در سایه آن سبب گردیده در طول یال بخوص فصل گرما و تابستان مورد بازدید از همشهریان مشهدی و هموطنان زائر قرار گیرد.
 
در کنار عوامل طبیعی تمرکز کارگاهها و فروشگاههای صنایع چوب و سنگ های ساختمانی ، رستوران ها ، مکان های ورزشی و نیز استقرار جاده ارتباطی شهرک صنعتی توس در ابتدای حوزه استحفاظی این شهر، سبب ازدحام و تردد وسائط نقلیه گردیده و مسیر این شهر را به یکی از شلوغ ترین مسیرهای مواصلاتی استان تبدیل نموده است.
 
 
 
 
 
ارکان ژئومورفولوژی و ریخت شناسی منطقه
 
بطور کلی شکل گیری کلی ناهمواری های این بخش از کشورمان از عوامل متعددی به قرار ذیل متاثر گردیده است:
 
1-   موقع ریاضی و ارتفاع ( مورفوکلیماتیک )
 
2-   موقع طبیعی ( مورفوتکتونیک فعال )
 
3-    موقع نسبی ( تاثیر پذیری فرا ناحیه ای – ساختمانی / اقلیمی )
 
4-    لیتولوژی ( جنس سنگ ها )
 
5-   آنتروپوژئومورفوژنی ( اشکال انسان ساز )
 
 
 
عرض جغرافیایی شاندیز با توجه به قرار گیری آن در مدارات بالا و نیز برتری ارتفاع آن نسبت به سرزمین های مجاور شرایط خاص اقلیمی را بوجود آورده است. ارتفاع بیشتر به مناطق دشتی چاله مشهد حداقل در دو مورد سبب شکل زایی گردیده است. اول آنکه بدلیل بالا بودن ارتفاع زمین و نزدیکی به پایه ابرها شرایط دریافت بارش ها قبل از تبخیر فراهم گشته و از طرفی دیگر با وجود کاهش نسبی دما ضریب ماندگاری برف نیز افزایش یافته است. تغذیه آبی از کانون های آبگیر بینالود از طریق رودخانه های دامنه های شمالی بینالود خود یبب افزایش قدرت شکل زایی گردیده است. در کنار افزایش یخبندان های فصول سرد و دماهای پایین آن مجموعا شرایط تخریب سطوح سنگی و هوازدگی تسهیل شده و جریان های سطحی مواد هوازده را از محیط خارج ساخته اند.
 
 
 
دامنه های شمالی بینالود از جمله مناطقی هستند که در معرض گسل خوردگی های متعددی قرار گرفته اند که مجموعا بصورت سیستمی و مرکب امر توازن نیروهای درونی را با قشر خارجی زمین بعهده داشته اند. با نگاهی به نیمرخ های زمین شناسی ناحیه بخوبی می توان اثرات عملکرد گسل ها را در توقف و شروع رسوبگذاری ها و به دنبال آن تنوع لیتولو ژیک ناشی از فعالیت آنها را مشاهده نمود. گسل سنگ بست – شاندیز از شکستگی های معروف منطقه می باشد که با حرکات خود در طول زمان توانسته است آثار فوق را در منطقه بر جای بگذارد.
 
موقعیت نسبی منطقه هم از نظر نزدیکی به حاشیه سپر توران و همچنین از نظر قرار گرفتن در معرض تهاجم فصل سرد توده هوای سیبری در دو بخش تحت تاثیر قرار گرفته است. از نظر تکتونیک بر اثر نوسانات فشارهای وارده ناشی از صفحه اورسیا ( توران) ، پوسته زمین در این بخش از ایران بطور مستقیم دچار شکستگیها شده و شرایط فرا پشته و فرو پشته ( هورست و گرابن ) در قالب ارتفاع یابی بینالود و فرو افتادگی چاله مشهد را سبب گردیده است.
 
با شروع فصل سرما و از آغاز فصل پائیز بتدریج ایران در معرض سرمای ناشی از توده هوای سرد سیبری قرار می گیرد. دروازه ورودی این توده هوایی استان خراسان و به تبع آن متاثر شدن شاندیز از آن است. علائم محیطی توده هوایی سیبری ، ایجاد هوای پایدار با آسمان صاف و تابش شدید شبانه و به دنبال آن افت شدید دما در منطقه می باشد که این خود باعث تناوب انقباض های متعدد در طول سیطره این شرایط اقلیمی در ناحیه می گردد. از این رو وازدگی که از نوع فرآیند های آغازین محسوب می شود بطور وسیعی رخنمون یافته و سبب تخریب تودههای سنگی شده و مواد و مصالح لازم جهت حمل را بوجود می آورد.
 
رشته کوه بینالود در طول شکل گیری خود بارها تحت پیشروی و پسروی آبها قرار گرفته و بدنبال آن شرایط سنگ شناسی متفاوتی را بخود دیده است . ازطرفی دیگر همچنان که قبلا اشاره گردید بر اثر فعالیت گسل ها حوضه های رسوبی متعددی در عرصه بینالود شکل می گرفته که مجموعا باعث تنوع در جنس سنگ ها گردیده است . لیتولوژی و جنس سنگ ها در قالب مقاومت در برابر نیروهای درونی و بیرونی بصورت های مختلفی رفتار نموده اند . در بعضی از موارد براثر فشارها در نزد سنگ های یکپارچه شکاف های متعدد ظاهر و سبب تشکیل رخساره های متنوعی در دیواره ها گردیده اند و یا بصورت واریز هایی در پای دامنه ارتفاعات ظاهر گشته اند.
 
فعالیت های انسانی در راستای ساخت و ساز های عمرانی نظیر ساخت راه ، پل و ابنیه و نیز شبکه های انتقال آب چشم اندازهای گوناگونی را ترسیم نموده است. که همگی از نیاز انسان و توانمندی وی در پاسخ گویی به آنها با استعانت از فن آوری و تکنولوژی روز می باشد.
 
 
 
تنگناها و توانمندی ها
 
بطور کلی با در نظر گرفتن موقعیت دشتی و دره ای شاندیز و با در نظر گرفتن مسائل فوق و لحاظ نمودن دینامیک های حاکم بر منطقه می توان به شرح بعضی از محدودیت ها و توانمندی ها در ادامه اشاره نمود:
 
تنگناها
 
دره تنگ : همچنانکه قبلا اشاره گردید بخشی از شهر شاندیز در دره ای که توسط رود زشک شکل گرفته در قالب منازل پلکانی تشکیل شده است. پیش آمدگی دیواره های عمودی دره در بعضی نقاط شرایط را برای اسکان سخت و دشوار نموده و نیز توسعه جنگل و باغات نیز با محدودیت جا روبرو بوده است . بنابراین نه تنها برای وضع موجود فضای کافی و مطلوب وجود ندارد ؛ بلکه توسعه خانه سازی ، احداث جاده و گسترش فعالیت های کشاورزی و اقتصادی آتی را نیز دشوار می نماید.
 
پرتگاهها و دیواره های پر شیب : همانطور که در بالا اشاره گردید بخشی از شهر شاندیز را دره جنوبی آن نشکیل می دهد. وجود دیواره های پرشیب دره های تنگ همیشه از موانع توسعه محسئب می شده است و بخصوص دیواره راست دره که در مقایسه با قرینه خود در سمت دیگر دره بسیار کمتر دچار فرسایش شده بنابراین از شیب زیادی برخوردار است و هین خود سبب گردیده اهالی جهت احداث بناها به سمت دیگر دره که شیب ملایم تری دارد اقبال بیشتری نشان دهند . گسترش شهر به آننطرف دیواره عمودی دره نیز خالی از زحمت و هزینه نبوده است بطوریکه جهت احداث شهرک توریستی مهندس شهرستانی تردد به این قسمت احداث را با مانع جدی روبرو بودهو جهت رفع آن اقدام به ساخت پل گردیده است که در نهایت علاوه ب صرف هزینه راه دسترسی به شهرک را به مسیر محدوده نموده است.
 
  
 
 
 
نظرات در مورد:شاندیز شناسی

موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 20 / 12 / 1390برچسب:شاندیزشناسی,شاندیز,معماری,عمران, ] [ 16:55 ] [ مسعودسرلک ]

 

                                                            عناصر جزئيات ساختماني-طاق
 
مقدمه :
 
انوع پوششها : در مطالعه پوششهاي مختلف آنچه تاكنون ديده شده است بدين شرح مي باشد :
 
1) طاقها : براي پوشش دهانه هاي كم عمق يعني دهانه هايي كه عمق آن كمتر             زا عرض دهانه طاق است نظير درگاه ها و لنگه طاقها به كار برده مي شود .
 
2)     ازج : براي پوشش دهانه هايي كه عمق آنها بيشتر از دهانه طاق است نظير راه روها و ايوانها مورد استفاده است .
 
3)     گنبدها : براي پوشش محلهايي كه نقشه آنها به صورت مربع آماده پوشش شده است نظير گنبد خانه ها به كار مي رود .
 
4) براي پوششهايي كه از تركيب دو نوع اول و دوم نظير پوششهاي طاق و چشمه با پوششهايي كه با استفاده از دو نوع اول و سوم ساخته ميشود نظير چهارطاقها و شبستانها استفاده مي شود .
 
 
طرز اجراي پوششها :
 
1) طاقهاي رومي : عبارتند از طاقهايي كه آجرچيني و يا سنگ چيني آنها به همان خوبي است كه جزرها و يا ديوارهايي كه طاق روي آن زده مي شود انجام مي گيرد يعني رگ سنگها و يا آجرها عيناً به همان طريق كه در جرزها پيدا شده درروي طاق نيز از دو طرف ادامه پيدا كرده و دررأس پوشش به يكديگر فعال مي گرد و در اين طرز اجرا معمولاً از غالب بندي زيرطاق بايد استفاده كرد
 
2) طاقهاي ضربي : دراين طرز طاق زني كه در بين بناها بيشتر متداول است رگهاي آجر طاق برخلاف طاقهاي نوع اول كه به موازات آجرچيني دويارها و جرزها است عمود گردد آجر ديواره ها مي باشد و بدين جهت لازم است در ابتداي كار رگ اول طاق به نحوي تعبيه شود كه بستري براي رگهاي ديگر باشد تا بتوان رگهاي بعدي را به آن چسباند .
 
3) طاقهاي تيغه اي : در اين نوع طاقزني آجرها را برخلاف دو نوع قبلي كه پهنا روي هم قرار مي دهند به صورت تيغه اي يعني اطرف ضخامت با يكديگر پيوند          مي دهند .
 
4) طاقهايي كه از اجراي آنها ار دو يا چند نوع طاق زني ذكر شده قبلي تركيب شده و بسته به سليقة استادكاران و محل آن مورد استفاده قرار مي گيرد هر كدام از آنها نام مخصوص خود را دارند .
 
5) طاقهاي دورچين :  به جز طاق زينتهاي فوق الذكر كه بيشتر د رطاق مخازن از آن استفاده ميشود در پوششهاي قبه اي نوع ديگري آجرچيني بهعمل مي آيد كه به دوره چيني معروف است . و آن به طريقي است كه هر رگ به طور مورب بر مقطع افق گنبد كه دايره اي شكل است روي رگ ديگر چيده مي شود با توجه به اينكه از داخل و يا خارج منحني قوس گنبد را تبعيت مي كند .
 
به طور كلي فضاهايي را كه در ساختمانها براي پوشش در نظر مي گيرند به چهارنوع مي توان تقسيم كرد :
 
اول : فضاهايي كه در داخل ديوارها و بين جرزها قرار مي گيرد .
 
دوم : فضاهايي كه با نقشه مسطيل شكل هستند مانند اتاقها .
 
سوم : فضاهايي كه با نقشه مربعي شكل مستند نظير گنبد خانه ها .
 
چهارم : فضاهاي وسيعي كه لازم است براي پوشش . آنها را به قطعات كوچكتر به شكل مربعهاي مجاور هم تقسيم كرد ماند شبستانها كه در هر يك از آنها طرز كار بر شيوه اي بوده ودر هر دوره از تاريخ معماري به نحوي عمل شده سات و در پوش هر يك از فضاهاي فوق الذكر اعم از اينكه پوشش به شيوه رومي يا ضربي انجام گرفته شود تقسيمات زير را ميتوان در انها ملاحظه كرد :
 
اول : طاق درگاهها به طور اعم براي درها و پنجره ها
 
دوم : طاق بين جرزها و يا روي ستونها براي پوشش طاق و چشمه و شبستانها
 
اجراي پوشش در طاقها :
 
اول : اجرا به روش رومي ، در اجراي طاق به اين روش همان طور كه گفته شد پس از آماده شدن ديوارها و جرزها و يا ستونها اول قاب بندي طاق انجام پذيرفته و سپس آجر چيني از دو طرف انجام مي گيرد . در قالب بندي كه مطابق دور مورد نظر انجام مي شود معمولا دو نوع عمل مي كنند : يكي در تمام عمق طاق قالب بندي         مي شود و ديگر فقط در دو طرف طاق قالب گذارده مي شود .
 
دوم : اجرا به شيوه ضربي ، در اين طاق زني ابتدا يك قالب به صورت تويزه تهيه مي شود در شروع طاق نصب كرده و روي آن يك رگ آجر به صورت تيغه بنا مي كنند و از هر طرف يك رگ آجر ديگر به آن مي چسبانند پس بعد از آنكه ملات اين سه رگ خود را گرفت بقيه آجر كاري رگهاي طاق تا عمق مورد نظر به اين قسمت اطلاق گرديده طاق را تمام مي كنند البته در اين شيوه پس از انجام كار آجر كاري سقف ، قالب يا تريزه برداشته مي شود تا براي ديگر طاقها مصرف شود.
 
 
طاقهاي آهنگ :
 
به مناسبت ساختماني روستايي پيش از اين درباره اين نوع طاق سخن گفته ايم . شرح داديم كه آنرا مانند گنبد با دو شيوه مي سازند يكي با آجر مسطح ( هره ) بين قوسهاي عرضي نزديك بهم يا بارجهاي ضخيم مايل مثل عباس آباد بر سر راه تهران به مشهد كه نشان مي دهد چگونه قسمت خالي بين آخرين رج طاق و نماي ساختمان پر شده است و ثابت مي كند كه در بيشتر موارد آخرين رج مايل طاق را تمام مي كند .
 
از سوي ديگر طاقها ي ايراني با آجر و خشت خام در فضاي باز ساخته شده است و غالبا بارجهاي مايل بنا گرديده در حاليكه طاقهاي يوناني با سنگ لاشه و بر روي قالب بنا گرديده اند .
 
بديهي است كه در معماري بناهاي بزرگ تاريخي طاق ضخيم است كه غالبا مورد استفاده قرار مي گيرد . تا آنجا كه ممكن است آنرا توسط بندهاي شعاعي و سپس بارجهاي مايل و غير مايل بلند مي سازند .
 
در موزه تهران كه ايوان ورودي آن داراي قوسهاي عرضي ( تريزه ) نسبتا نزديك بهم بر روي قالب ساخته شده و فاصله بين آنها را در فضاي باز با بندهاي شعاعي تا رأس طاق پر شده است در ايران طاقهايي با ابعاد نسبتا وسيع كه تقريبا نزديك به آن نوع بناهائي است كه خان ارطمه بغداد آنرا مجسم مي سازد ساخته اند ليكن عملكرد آنها كمي مختلف و متنوع مي باشد به نظر مي رسد آنگونه كه معمولا نصور مي رود تعداد آنها ميزان هم زياد نيست . آنهايي كه مسجد جامع تبريز و نمازخانه مسجد جامع يزد و نمازخانه هايي كه در طي قرن پانزدهم از يك سلسله قوسهاي دوگانه عرضي ( تويزه ) نسبتا نزديك يكديگر تركيب يافته كه بوسيله طاقهاي سطحي بهم وصل گرديده و مانند طاقهاي يزد ، اصفهان و ابرقو داراي پنجره هاي جانبي است و يا مانند طاقهاي تبريز و تربت شيخ جام فاقد پنجره مي باشد و در بالاي آنها يا گنبدهاي كوچكي با پنجره تعبيه گرديده است و چنين قبه هايي را فاقدند و به واسطه توسعه اين خصوصيات است كه اصطلاح طاق آهنگ با آنها داده شده است .
 
طاقهاي خر پشته اي :
 
هنگام سخن گفتن درباره طاقهاي ايران باستان شووازمي در كتاب تاريخ معماريش چنين نوشته است بنظر مي رسد طاق طبيعي كه آخر طاق خر پشته اي مي گويند آنست كه چهار ديوار محوطه در حالي كه در بالاي فضاي خالي بتدريج انحناء پيدا مي كردند ادامه مي يافتند ليكن براي اين كار قالبهايي الزام بود .
 
پيش از اين به مناسبت ساختمان چهار طاق نياسر كه ساسانيان كاملا قادر بودندكه چنين طاقهايي بسازند هر چند كه هيچ نوع نمونه از آن را تا كنون نشناخته اند ليكن تا به امروز معماري روستايي ايران از اين نوع طاق مي سازد .
 
در معماري بناهاي بزرگ با استفاده از همان شيوه ساختماني يعني روشي كه مبني بر كاربرد باريكه است از نوع طاقهاي معروف به خرپشته يا را نيز مي ساختند و هنوز هم مي سازند . در يك بررسي مختصر به يك بناي بسيار جالب بين مشهد ومرز افغانستان برسرراه قديم نيشابور به مشهد كه به رباط مشرف مرسوم است وتاريخ آن به قرن ششم هجري مي رسد (قرن دوازدهم ميلادي ) و چنين توصيف شده است :
 
توسط يك قوس چوبي يا چنانچه دراين ناحيه كويري خراسان نميتوانستند چوب لازم را براي قالب فراهم زند قوسهاي مسلح باني كار طاق زني را انجام ميدادند بدين طريق كه بنايان سئولا اجراي كار دوقوس به ضخامت سه آجر ساخته و آنها را از دوسوي محورهاي تالاري كه مي ابيستي پوشيده شود نصب مي كردند وفاصله هر يك از اين قوسها تاقوس ديگر كمتراز يك متر است .
 
سپس در فضاي باز و خالي طبق روش معمولي كه بدان خو گرفته بودن به پركردن فاصله هاي بين قوسهاي گچي مي پرداختند با ايجاد يك چنين پلي بعرض تقريباً كمتر از يك متر كه به اندازه كافي در برابر فشارهاي جانبي مقاوم بودند چهار نيم قوس را ازهر دو طرف بدان متكي مي ساختند پس از پر كردن پل دوم كه عرض آن يك متر بود وبدين طريق ساخته ميشد وظيفه بنايان اين بود كه چهار زاويه طاق را بنا كنند . اين عمل كاري است بسيار ساده كه بنايان معمولي ايراني پيوسته آنرا در فضاي خالي بافت خام هم انجام ميدهند .
 
طاقهاي ديگري از اين نوع در اصفهان در بخش مظفري مسجد جمعه مي يابيم ولي اصالت آنها كمتراستبطوريكه نمي توان دانست كه آيا آنها متعلق بهمان تاريخ هستند كه ساختماني كه بخشي از آن محسوبميشوند بنا گرديد يا اينكه بازسازي شده يا از آن موقع تغييراتي در آن بوجود آمده است .
 
روش ساختن هميشه يكي است : بكمك قوسهاي سبك پلي بصورت صليب برقرار مي كنند تا سقفهاي طاق كه در زوايا زده مي شود برآن متكي گردد و يكي از اين حالات پلي در هر سمت از سه قوس تركيب مي شود يكي بر روي محورطاق و دو قوس ديگر در دوطرف آن بفاصله ؟ سه آجر چون پركردن پايه ها و زوايا يا آجر هدل (افقي (بطرز هره ) كه با ملاط خشته گچ بيكديگر چسبيده اند انجام گرفته و اين طاق فيلي قديمي نيست . در حالات ديگر چون هر دو پل بطور صحيح نصب شده درمحل تقاطع آنها گنبد كوچكي قرار ميگيرد كه گردي آنهشت ضلعي است و سطوح هشت ضلعي برروي قوسهاي مايل Biais قرار دارد طبق معمول آجر چين زوايا بر پلها متكي است .
 
 
طاقهاي چهار بخش :
 
به تقليد معمارهاي غربي درايران طاقها به چهار بخش ساخته شده است . تعدادي چند از اين نوع طاق در مسجد عتيق شيراز و دوبخش از مسجد جمعه نطنز كه مورخ سال 9-7 هجري است و در مسجد جمعه ورمين بتاريخ 722 و 726 هجري وبدون شك در جاهاي ديگري مانده است و معذالك بنظر ميرسد كه اين طاقها بد ساخته شده كه در ايران نمي توانسته بهتر از اين باشد . چيزي بجز خاطره يك هوسبازي عصر مغول را بازگو نمي كند .
 
در واقع يك طاق چهار بخش چيست ؟
 
طاق چهار بخش در اصل چكيده ايست كه ازتقاطع دو طاق آهنگ هم ارتفاع و هم عرض حاصل شده باشد . فايده اين نوع طاق براي سازنده اينست كه ميتوان ديوارهاي تالاري راكه طاق آنرا مي پوشاند كلاً حذف كرد وبدين طريق وضعي حاصل مي شود كه ميتواند روزنه هاي وسيعي ايجاد كرد اين همان سرگذشت طاقهاي گوتيك است .
 
همان طو ركه دانشهاي وارده توسط طاقها دربخش هاي عمده به زواياي هر دهانه يا چشمه از طريق قوسهاي جناعي منتقل مي گردد طاقهاي ساده چهار بخش نيز قسمت عمده دانششان را بهزواياي طرح خودتوسط خميدگي قوسها منتقل ميسازد .
 
در ساخمانهاي معمولي اين طاقها كه با سنگ چين ، صورت گرفته اين دست سنگ چين انحناي قوسها   Voussoire aretiers است كه نيروها را جذب كرده منتقل مي سازد اين همان چيزي است كه بعضي از انواع معماري ها آن را بازگو مي كنند مانند معماران قرن هفدهم فرانسه كه تستهاي قوسها گاهي اوقات از سنگهاي تراشيده تشكيل يافته در حالكيه بقيه طاق همه آجرساخته شده است .
 
درايران طاقهاي چهار بخش كلاً با آجر ساخته شده است طاقهاي چهار بخش شيراز و طاقهاي ورامين از اينگونه هستند كه اگر دقت نمائيد كه يك بند مداوم برروي خط تلاقي دوقسمت طاق ديده يمشود يعني جايي كه بايد اين طاقها از قسمتهاي ديگر مقاومت رباشند . برعكس ضعيفترين قسمتهاست بطوريكه كه حتي تعداد زيادي از آجرهاي محل تلاقي هم از بين رفته است . از سوي ديگر بسيار محتمل است كه اين طاقها را نميتوانسته اند بدون كمك قابهاي چوب كه اينقدر گران قيمت است بسازد در حقيقت معماري ايرانيهميشه مقيد بوده است كه اجباراً بدون كاربرد چوب انجام گيردويدگر اينكه اگر گنبد مداوم ازاعصار قديم در ايران مورد استفاده قرار مي گرفته بعلت اين بوده است كه اجراعي آن احتياج به كاربرد قالب نداشته است . ساختمان طاقهاي چهار بخش با فرج زياد و نتيجه بد كاملاً روشن مي سازد كه اين طاق كمتر درايران موفقيت پيدا كرده است .
 
نظرات در مورد:عناصر جزئيات ساختماني-طاق

موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ یک شنبه 12 / 12 / 1390برچسب:عناصرجزئیات طاق,عناصرجزئیات معماری,عمران,جزئیات طاق, ] [ 11:43 ] [ مسعودسرلک ]

صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد

.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

باسلام!...مدیریت سایت ازشمابه خاطرحسن انتخابتان تشکرمیکند.این سایت درنظرداردقدمی تازه دررابطه باپیشرفت پروژه های معماری وعمرانی بردارد.
امکانات وب

ورود اعضا:

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 189
بازدید دیروز : 82
بازدید هفته : 651
بازدید ماه : 1682
بازدید کل : 154234
تعداد مطالب : 75
تعداد نظرات : 10
تعداد آنلاین : 1




در اين وبلاگ
در كل اينترنت
تماس با ما Future Google PR for memarie-modern.lxb.ir - 7.10
افزایش آمار سایت
قالب بلاگفا حافظ پارس خودرو